تلخیه آخره قصه یه تبسم خیالی ترسه از خودت گذشتن وقتی که راهی نداری حس سرد تیغ روی رگ هات قصه ی آخره مرگه خودکشی لحظه ی آخر دنباله دلت میگرده وقتی که آخره خطم من دیگه از چی بترسم تیغو رو رگم میذارم پس چرا میلرزه دستم انگاری صدائی میگه توی گوشم دست نگه دار نه دیگه راهی ندارم من میرم ... خدا نگهدار
نظرات شما عزیزان:
|